-
خوشجالی یعنی
جمعه 16 خردادماه سال 1393 00:10
خوشحالی یعنی
-
نیمی از قلب من
پنجشنبه 15 خردادماه سال 1393 20:14
نگاهش کردم بارها و بارها نگاهش کردم ولی انگار نمیشناختمش او دور و دورتر میشد و من باز هم نگاهش کردم خوب که دور شد باورم شد که نیمی از قلب من رفت ( فاطمه )
-
گاهی نوشته میشود ولی دیده نمیشود
پنجشنبه 15 خردادماه سال 1393 19:50
-
برای دل خودم
پنجشنبه 15 خردادماه سال 1393 19:48
-
عاشقتم غریبه ی من
پنجشنبه 15 خردادماه سال 1393 19:38
طرز نگاهش بوی تنش راه رفتنش حرفهایش همه بوی غریبه ها را داشت ولی دلم میگفت عاشقتم غریبه هر چند که غریبه دیگر با ما آشنا نیست ( فاطمه )
-
دلنامه من برای تو مغز بادومی
پنجشنبه 15 خردادماه سال 1393 09:50
-
چیدمان جهیزیه
یکشنبه 11 خردادماه سال 1393 13:11
در این پست میریم که داشته باشیم ادامه چیدمان جهیزیه رو و صد البته سلیقه و ابتکار فاطمه خانمی گل و گلاب رو ( یه وقت نگید از خودم تعریف میکنم ) یه مرغ خوشگل برا فریزر دخملی درست کرده بودم که عکسش میزارم و همچنین تزیین سبد سیب زمینی و پیاز و سیر رو امیدوارم این عکسها و تزیینها برا ی اونایی که دارن در این روزهای عزیز...
-
در شب عید
یکشنبه 11 خردادماه سال 1393 00:12
سلام مغز بادومی جیگر طلای من چطوری خوشمله ؟ بالاخره این پروژه هم به اتمام رسید انشالله پروژه بعدی نازنینم طی این چند ماه مامان فاطمه هر روز میرفت خرید تا جهیزیه دخملی رو تهیه کنه بعد خرید جهیزیه باید با سلیقه اونها رو چیدمان میکردبرای این کار مامانی یه پاش تو نت بود یه پاش خونه دخملی خلاصه چه دردسرت بدم بالاخره مامانی...
-
از شب امامت یوسف الزهرا تا شب مبعث آخرین فرستاده حق
چهارشنبه 7 خردادماه سال 1393 15:31
خدایا هزاران بار تو را سپاس این پروژه هم خدا رو شکر با خوشی به اتمام رسید هر چند که آنها هنوز در اول راه هستن خدایا مادرانه از تو میخواهم که هوایشان را داشته باشی و در این مسیر پرپیچ و خم تنهایشان نگذاری تندبادهای مسیر زندگیشان را برایشان چون نسیم گردان و سنگلاخها را برایشان جاده ای هموار و نسلی سالم ، صالح ، خوش روزی...
-
به مناسبت روز پدر
دوشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1393 23:56
یادش بخیر آنروزها دستان من و بوسه ها بوسه های از جنس مهر بر دستان که نه بر جان و دل بوسه های یک پدر بر دستان دخترک دخترک خود را لایق بوسه ندید از پدر پرسید این بوسه ها بهر چیست ؟ گفت : آ ن جان جان دلم بوسه بهر نامت است ای نازنیین چون که بوسه می زدش پیغمبرم بر دستان دخت خود هی دم به دم من نیز چون او می کنم جان و دلم بر...
-
مامانی مغز بادومی در روز پنجاه بدر
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1393 01:01
سلام بر مغز بادومی گل و گلاب من عزیزکم من سرم شلوغه تو هم نباید یه سراغی از مامانی بگیری بگی کجاست این مامان فاطمه شوخی کردم گلم انشالله هر وقت زمینی شدی مطمئنم که دائما سراغمو میگیری قربون اون چشای خوشگلت برم ( طوری حرف میزنم که انگارمغز بادومی کنارمه )امروز تو شهر قزوین روز پنجاه بدر بود شاید ندونی 50 بدر یعنی چی...
-
روز مادر
جمعه 29 فروردینماه سال 1393 22:40
تقدیم به مادرهای خوب و مهربون که از خود گذشتن تا به ما زندگی را هدیه دهند روزتون مبارک
-
گزارش این روزها برای مغز بادوم
جمعه 22 فروردینماه سال 1393 10:02
سلام مغز بادوم مامانی چطوری عشقم میبینی تو رو خدا چقدر سر مامانی یه دفعه شلوغ شد ( خدا رو شکر ) منی که هر روز میتونستم بیام اینجا و یه مطلب کوچولو هم شده بنویسم مدتهاست که دیگه وقت ندارم از این کوی گذری داشته باشم (به نظرشما چشم خورده مامانی گل و گلابت ) اگر هم چشم خورده خیلی هم بد نیست اما خدا رو شکر حالا در این ساعت...
-
دلا خبر از یار می آید انگار
سهشنبه 12 فروردینماه سال 1393 02:11
دلا خبر از یار می آید انگار خبر از عشق و طنازی می آید انگار نسیم از کوی یار می آید به سویم خبر از دردانه ام می آید انگار دلم سر خوش ز بویش می شود ، مستم برای لحظه دیدار مجنون می آید انگار (فاطمه )
-
رفتن سال کهنه و اومدن سال جدید
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1392 01:40
سلام بر خوشملک خودم مغز بادومی عزیزم الهی فدات بشم گلم شرمنده نتونستم بیام و برات مطلبی رو بنویسم آخه چند وقت بود مانیتور بیچاره خاموش شده بود و اصلا روشن نمیشد که نمیشد ولی خدا رو شکر پسرک جونم یه دونه مانیتور فعلا برام تهیه کرده تا بعد تعطیلات مانیتور خودمون رو ببریم مریض خونه تا درمانش کنیم عزیزکم سال 92 هم داره کم...
-
آسمون مهربونی
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1392 23:49
آسمون مهربونی یادش بخیر روزهای شادمانی یادش بخیر روزهای رنگین کودکی مادر و من ،دنیای کودکی اما حالا من خود مادرم ولی باز هم محتاج دستهای پر زمهر مادرم هنوز دوست دارم در لحظه های سخت و پر نشیب من باشم و آغوش گرم مادرم حرفهای پر ز مهرش زمزمه در گوشم شود چون آبی بر آتش سوزان آرامم کند گوید ای آرام جانم سخت نگیر زندگی هر...
-
میدانم که خواهی آمد
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1392 00:15
میدانم که خواهی آمد اگر باز هم ببارد دانه های سپید ولی تو از راه خواهی رسید با یک دامن گلهای سرخ و سبدهای پر ز سبزه های سبز آسمانی آبی تر از دریا این روزها چشم به راهت هستم چشم به راه تو که میدانم خواهی آمد با یک سبد گل ، قلبی پر از عشق عشقی به شیرینی عسل و من میدانم لحظه دیدار نزدیک است دیدار من و تو ( فاطمه)
-
مغز بادومی من و روز مهندس
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1392 00:25
سلام مغز بادومی من عزیزکم اگه الان تو مهندس بودی مامانی بهت میگفت سلام بر مغز بادومی مهندس خودم نگران نباش قربون اون چشای خوشملت بره مامانی من از همین الان ندید بهت میگم مغز بادومی مهندس خودم عزیزکم امروز البته الان که دارم این مطلب رو مینوسم یه کوچولو از روز مهندس گذشته ولی خوب ما همون روز مهندس یعنی 5 اسفند رو میگیم...
-
یه نامه دیگه برای مغز بادومی عزیزم
شنبه 3 اسفندماه سال 1392 17:31
سلام به مغز بادومی خوشمل خودم و همی دوستان گل و نازنینم شرمنده این روزا کلی سرم شلوغ شده . بابا من نمیدونستم مامان عروس خانم شدن اینقدر از وقت آدمیزاد رو میگیره که دیگه حتی وقت نمیکنی یه سر کوچولو موچلو هم به وبلاگ نازنین بزنی بدجوری دلم برای مغز بادومی ( نه ببخشید نامه نوشتن برا مغز بادومی ) و دوستان گلم و خونه...
-
بابایی که عاشق دخملشه
دوشنبه 21 بهمنماه سال 1392 00:21
سلام مغز بادومی مامانی چطوری خوشمل من؟ عزیز دلم امشب مامانی اومده یه نکته خیلی مهم رو بهت بگه که وقتی انشالله زمینی شدی و اگه خدا خواست و دخمل شدی حتما از روزی که به دنیا اومدی این نکته ظریف و باریکتر از مو رو که اصلا هم به چشم نمیاد مثل یه گوشواره زرین به گوشهای خوشملت آویزون کن از همون ابتدا سعی کن که برای بابای...
-
مراسم بله برون دخملی و پسرک
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 17:20
سلام بر خوشملک مامانی جناب مغز بادومی عزیز عزیزکم ندید عاشقتم امروز مامانی اومده یه قصه دیگه برات بگه آخه نمیخوام بعد از اینکه زمینی شدی خواستی برای نی نی خوشملات قصه بگی با کمبود قصه خوشمل روبرو بشی و پیش وروجکات کم بیاری ( الهی فدات بشم ببین چه مامانی خوبی داری از الان داره بهت تقلب میرسونه اینجور مامانی کم پیدا...
-
شاد یا غمگین
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 00:06
ساده دوست داشتن را بیاموزیم و از زندگی لذت ببریم چرا با حرفهای درشت و سنگین زندگی را به کام خود و یا دیگران تلخ میکنیم زندگی گذر لحظه هاست چه غمگین باشیم یا که شاد خواهد گذشت و چه خوب است که بر مشکلات خود بخندیم و شاد باشیم (فاطمه)
-
چگونه شد که اینگونه شد
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 00:29
سلام به مغز بادومی مامانی چطوری خوشمل من؟؟؟ تو بهشت خدا بهت خوش میگذره ؟ معلومه که خوش میگذره آدم توی بهشت باشه و بهش بد بگذره عزیز دلم امشب مامانی میخواد یه قصه واست تعریف کنه ، یه قصه که دوست دارم انشالله وقتی که خدا اجازه داد و زمینی شدی مامانی برات تعریف کنه که تو هم برای بچه های خودت و شاید هم برای مغز بادومیهای...
-
روز عید
یکشنبه 29 دیماه سال 1392 11:02
بوی عید از هر کوی و برزن میآید هوای روز خوش از سوی دلدار میآید بگمانم در این روزهای بی پایان خبر آمدن یار به سامان میآید (فاطمه ) در روز عید زیبا و فرخنده این شعر خوشگل رو که شاعرش فاطمه خانم گل و گلاب (یعنی خودم ) بوده تقدیم میکنم به همی دوستان گلم انشالله بهترین عیدی رو از آقا رسول الله دریافت کنید به حق امام جعفر...
-
ولادت حضرت محمد (ص) و امام صادق (ع) بر شما مبارک باد
شنبه 28 دیماه سال 1392 00:51
عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع / عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده / مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده . ولادت حضرت محمد(ص) و امام صادق(ع) بر شما مبارک
-
لبخند هدیه ای زیبا
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 00:54
گاهی دیدن یک عکس خوشگل کلی روحیه آدمو عوض میکنه و لبخند به روی لبها به ارمغان میاره هروقت همچیین عکسی رو پیدا کردین حتما به اشتراک بزارید تا دیگران هم لذت ببرن آخه در این مورد شاعری فرزانه فرمودن : تنهای معنا نداره لبخند زدن و خوشحال شدن حالا حتما میگید کدوم شاعر فرموده ؟؟ خوب یه بنده خدای بود دیگه . حالا شما چیکار...
-
من و مغز بادومی در شب شهادت امام مهربونیها
پنجشنبه 12 دیماه سال 1392 00:28
سلام مغز بادومی مامانی عزیز دلم شرمنده چند وقته که برات نامه ننوشتم آخه مامانی این روزا یکم سرش شلوغ بود مراسم عزاداری تو ماه صفر میدونی گلدونه من ماه صفر ماه حزن ائمه است . ماهی که در اون بی بی دوعالم غمگینه غمگین پدر غمگین امام حسین (ع) و امام حسن(ع) و امشب غمگین امام مهربونیها امام هشتم آقا علی ابن موسی الرضا (ع )...
-
اربعین حسینی بر عاشقان ولایت تسلیت باد
دوشنبه 2 دیماه سال 1392 00:29
چهل روز گذشت چهل روز از اسیری خواهر و اینکه بعد چهل روز خواهری برمیگردد در سرمزار برادر خواهر از جدایها میگوید از چهل روز پر از درد و اندوه برای خواهری که عاشق برادر بود چهل روز جدایی از برادر لحظه های سخت اسارت پر کشیدن امانت برادر در خرابه شام سرهای روی نیزه مردم شام کاخ یزید سربریده در تشت از روزهای سخت بعد عاشورا...
-
شب یلدا به روایت تصویر
یکشنبه 1 دیماه سال 1392 01:44
امشب شب یلدا رفته بودیم خونه مامانم کلی به همی ما خوش گذشت خدا رو شکر ، دست مامان جونم هم درد نکنه هم شام خوشمزه ای درست کرده بودند و هم اینکه سفره شب چله رو خیلی خوب تزیین کرده بودن ممنون از مامان و خواهرهای گلم البته یک شب قبل از شب یلدا هم خونه خودمون رفتیم به استقبال شب یلدا و چون تولد فائزه جونم ( دخمل کوچیکه )...
-
یلداتون مبارک دوستان گلم
شنبه 30 آذرماه سال 1392 19:17
یلدا بهانه ایست برای در کنار هم بودن و از کانون گرم خانواده لذت بردن دوستان گلم شبی پر از خاطره های خوب برایتان آرزومندم یلداتون مبارک