ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

روز پدر و کیک ماشین پیکان مامان فاطمه

چند روز مونده بود به روز پدر روزی که هر سال با اومدنش در دلم آشوب میشه یه جور حس تنهایی انگار تنهای توی این دنیای به این بزرگی این حس الان چند سالی که همراهم ولی امسال این حس یجور دیگه بود وقتی توی دنیای مجازی عکس پدرا شد تزیین عکس  کاربرا عکس عشق همیشگی من ، تنها قهرمان کتاب زندگیم پدر عزیزم هم شد عکس پروفایلم وقتی توی گروه فامیل دیدم هر کدوم از خواهر ا و برادرم یه عکس از آقاجون خدابیامرزم گذاشتن نمیدونید چه حالی شدم یه دفعه توی گروه فامیل پر شد از عکس پدر عزیزم  و نوه ها هم عکس خودشون رو گذاشته بودن با پدراشون که الهی پدراشون از همی خطرات دنیوی و اخروی محفوظ بمونن واقعا حرکت قشنگی بود خدایا به حرمت مولد کعبه که با روز اومدنشون روز زیبای پدر نام گرفت هوای همی پدرای رو که هستن داشته باش و اونایی رو هم که آسمونی شدن رحمتشون کن . ممنون خداجونم

حالا برسیم به روز همسران گرام 

چند روز پیش با خودم فکر کردم چیکار کنم برای روز آقامون که غافلگیر بشه یه چیز نو و بکر هی توی نت میرفتیم و می اومدیم تا شاید یه ایده یه فکر به ذهنمون برسه بالاخره پیدا کردم (مگه میشه گشت و پیدا نکرد ) خلاصه به ذهنم رسید برا روز پدر یه کیک درست کنم شبیه ماشین همسری 

شوهر جون ما عشق پیکانه اگه صدتا ماشین خوشگل هم ردیف کنن میگه پیکان یه چیز دیگه است ما هم چی بگیم حرفشو تایید می کنیم دیگه ( بس که خانوم خوبی هستیم )منم دیدم که همسری عشق ماشینشه گفتم بیام یه کیک درست کنم و عشق همسر جان رو توی سایز کوچیکتر براش  به تصویر بکشم

خلاصه آقا، جونم براتون بگه ما هی توی نت سرچ کردیم  کیک ماشین پیکان آقا این نت هی با ما لج کرد عکس کیک ماشینای خوشگل رو آورد هی ما گفتیم ماشین پیکان این بازم عکس کیک ماشینای خیلی خوشگل رو آورد خلاصه از ما اصرار از این گوگل انکار ما هم در آخر گفتیم صبر کن جناب گوگل ما یک کیک از مدل ماشین آقامون بدرستیم که ماشینای خوشگل جلوش کم بیارن 

بالاخره دست به کار شدیم اثر هنری خودمون رو ایجاد نمودیم صبح روز پدر کیک بدست رفتیم با سر آقامون که در خواب ناز بودن ایستادیم آقامون که چشای خوشگلشو باز نمود با یک عدد همسری مواجهه شدن که کیک بدست تمام قد ایستادن ما هم وقتی دیدیم چشم همسری نیمه باز شد با صدای بلند گفتیم شوهر جونم روزت مبارک بنده خدا هاج و واج نگامون کرد فکر کنم هنگ کرده بود ولی بالاخره متوجه شد چی شده و این بانوی مهربون خونه که گاهی هم شیطنتش به اوج می رسه به چه منظور بالا سرش ایستاده وقتی آقامون خوب هشیار شد منم بلند گفتم اینم کیک ماشین پیکان جنابعالی چشم آقامون که به کیک  افتاد گفت به به چه کردی گفتم بله دیگه ما نصف شب این کیک رو خلق کردیم ولی خدایی این نت هیچ کمکی به ما نکرد خودمون دست تنهایی این هنر رو آفریدیم 

و بعد ما چندتا عکس  از این هنرمون گرفتیم و فرستادیم توی گروه های مختلف ایضا گروه خانواده و فامیل وقتی داشتیم عکس شاهکارمون رو مخابره می کردیم یه شعرکی هم به ذهنم مبارک خطور نمود و اونو یاداشت کردیم و فرستادیم برای دخمل بزرگه الهه جونمون و به دخملکمون فرمودیم عزیزم این شعر رو برای مامان فاطمه ویرایش بنما وقتی شعر رو بعد ویرایش تحویل گرفتیم چهار شاخ موندیم خدایا ایا این شعر ما بود یا یک شعر دیگه است حالا بماند چه شعر من چه شعر دخملی خلاصه ما در روز پدر هم شعر گفتیم و هم کیک درستیدیم ( ماشالله به خودمون)

حالا این شما و این هم شعر مامان فاطمه

خبرت هست که آمد گل زهرای بتول

عشق آن بانو مردی از جنس شقایق ،گل نور

شیر مردی که از کعبه ی دل آمد

بر دل نشست و با خود مهر آورد

آمد و با آمدنش همدم زهرا شد

در کلبه ی عشق پدر گلها شد

 به قداست آمدن آن شیر خدا 

روز تولدش روز پدر شد (فاطمه)

و این هم شعری که از دخملمون بعد ویرایش دریافت نمودیم 

خبرت هست که آمد گل زهرای بتول

گل آن بانوی اطهر، مردی از جنس بلور

شیرمردی که از کعبه دل آمده بود

مهر را، عشق را، نور را آورده بود

آمد و با قدمش همدم زهرا شد

در کلبه ی عشق پدر گلها شد

حسن آموخت،بخشش را از پدر

حسین آموخت، عشق را از پدر

زینب صبر را از او گرفت در کربلا

نوش کرد درد را در آن جام بلا

اوست حیدر، اوست مردی از جنس گوهر

اوست تنها الگوی هر مرد و پدر

دیگه قضاوت با خودتون 

و این هم عکس شاهکار مامان فاطمه به عنوان اولین خانومی که کیک ماشین پیکان رو خلق کرده ( خدایش اسممون نباید بره توی کتاب گینس به عنوان اولین خانومی که کیک پیکان رو خلق کرد )