ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

یلداتون مبارک دوستان گلم

یلدا بهانه ایست برای در کنار هم بودن و از کانون گرم خانواده لذت بردن 

دوستان گلم شبی پر از خاطره های خوب برایتان آرزومندم 

یلداتون مبارک 

دعای برای دوستانم

خداوندا تقدیر دوستانم را زیبا بنویس


تا من جز لبخند از آنها چیز دیگری نبینم......


الهی آمین


رد پای عشق

ردپای عشق را در شبهای پر ستاره دیدم
شبی که مهتاب لبخند میزد
و ستاره آواز می خواند
آواز عاشقی
( فاطمه )



روز دانشجو

16 آذر روز دانشجو رو به همی گل پسرا و گل دخملای دانشجو مخصوصا دخملک خودم تبریک میگم

دوستان دانشجوی من روزتون مبارک


گفتگوی گنجشکک اش مشی با برگ تنها

امروز صبح که از پنجره اتاق به بیرون نگاه کردم هوا ابری بود و بارون خوشگلی هم در حال باریدن

یه دفعه چشمم به چنار توی کوچه خورد که زیر بارون خیس شده بود و همی برگهاشو به باد سپرده بود ولی یه دونه برگ روی بلندترین شاخه هنوز جا خوش کرده بود به دخمکم گفتم زود دروبینتو بیار و از این برگ به جا مانده از فصل بهار یه عکس خوشمل بگیر 

وقتی دخملکم دوربین به دست اومد و برام از درخت و تنها برگ به جا مونده عکس گرفت چشمم به گنجشکک کوچولویی خورد که کنار برگ تنها روی آخرین شاخه چنار نشسته بود انگار داشت برای برگ نجوا می کرد


انگار گنجشکک اشی مشی به برگ تنها می گفت :

برگ جانم یادت هست

فصل بهار و سرسبزی

کنار دوستان و آشنایان

روزهای گرم تابستان

خنده های کودکانه

رقص شاد ستاره ها

در شبهای پر ستاره

هوای گرم تابستان

ولی حالا خبر از سرما و باران است

که می گوید از پاییز و بعدش هم زمستان

فصل سرد و پر بارش

برف و یخبندان

ولی برگ جانم

چه تابستان باشد و یا شاید زمستان

هر کدام زیباین زیبا

چون تابلوی که نقش بسته

بر روی بوم نقاشان

تو نیز شاد باش برگ جانم

هر چند که روز دیگر

جدا از شاخه گردی

ولی با شکلی زیباتر

در فصل رویش

دوباره بر روی شاخه باز گردی

(فاطمه)