ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

دومین نامه مامانی به خانم معلم دخملی

سلام عزیز دلم

یادمه وقتی پنج سالت بود مادر بزرگم اومده بود خونمون ، بنده خدا پیرزن سواد نداشت تو اون موقع میتونستی کلمات ساده مثل آب و بابا رو بنویسی

به مادر بزرگم گفتی بیا بهتون سواد یاد بدم یه دفتر آوردی با یه مداد 

آنقدر با حوصله بهش میگفتی بگو آب و بادستای کوچولوت کلمه آب رو بخش میکردی که من یک آن فکر کردم توی کلاس درس نشستم

اون موقع با خودم گفتم دخمل کوچولوی من چفدر شبیه خانم معلمهاست

کم کم که بزرگتر شدی یه روز بهت گفتم گلم میدونی رو پیشونی تو چی نوشته

خندیدی و گفتی چی نوشته مامانی

گفتم نوشته معلم

حالا سالها از اون ماجرا گذشته و دخملی من شد خانم معلم ولی چون تو دانشگاه درس میده بهش میگن استاد

ولی برای مامانی دخملش همون خانم معلم کوچولوه

عزیز دلم تو معلم مامانی هم هستی

یادته چقدر طول کشیده تا به این مامانی شیطون یاد دادی که چطور با کامپیوتر کارکنه وب داشته باشه و ......

حالا فردا روز معلمه من هم به رسم ادب و احترام اومدم اینجا تا از خانم معلم خودم یعنی دخملی عزیزم تشکر کنم و مثل یه شاگرد البته نمیدونم بگم خوب چون این شاگرد خیلی شیطون و بازیگوشه ولی خوب اومدم از زحمات معلم عزیزم تشکر کنم و بگم معلم عزیزم روزت مبارک

همینجا از همی معلمینی که تا به حال زحمت این شاگرد بازیگوش به گردنش بوده تشکر میکنم

از کلاس اول ابتدایی تا حالا

و تبریک میگم به همی معلمین سرزمینم به خواهر گلم زهره جون و دوست عزیزم مریم خانم ودوست عزیزم مهربون , و استاد بزرگوار آقای س. غفاری وبلاگ علم ریاضی

برای همتون از خدا خیر میخوام انشالله همیشه شاد باشید و تندرست

عزیز دلم ببخشید نامه از حالت خصوصی بودن دراومد ولی اشکالی نداره مامانیه دیگه

دخملی عزیزم از خدا میخوام همونقدر که صبر و حوصله به خرج دادی تا مامانی امروز اینجا بتونه مطلبی بنویسه خدا بهت خیر دنیا و آخرت عنایت کنه انشالله .

دوست دارم عزیزم

امضا مادری که عاشق دخملاشه

روزت مبارک مادرم

مادر ای پرواز نرم قاصدک

مادر ای معنای عشق شاپرک

ای تمام ناله هایت بی صدا

مادر ای زیباترین شعر خدا

روزت مبارک باد

شاید فردا دیر باشه

حال شما چطور است ؟
مادر مهربانم 
قهری هنوز با من؟

ای ماه آسمانم ؟  

                       من کار زشتی کردم 

                       در پیش میهمان ها 
                       گفتی نکن ، دوباره 
                          تکرار کردم آن را 
حالا ببخش من را 

 آشتی بکن مادر جان 

 این نامه را نوشته ست 
 یک بچه ی پشیمان 
                        این نامه را نوشتم 
                         با اینکه بی سوادم 
                           بابا نوشته آن را 
                              اما نداده یادم 

 من بچه ی تو هستم 

 هر چند لوس لوسم

بگذار صورتت را یک عالمه ببوسم

این شعر رو امروز دیدم خیلی ازش خوشم اومد

هر چند شعرش برای کودکانه ولی وقتی بهش نگاه میکنی و میخونیش می بینید که چقدر راحت یه بچه از کاری که کرده پشیمون شده و میخواد مامانش از گناه اون با یه ببخشید ساده بگذره

شاید اون بچه حالا بزرگ شده باشه و کارهای که مامانش رو ناراحت میکنه هم خیلی زیاد شده ولی مادرا هنوز هم با یه ببخشید کوچولو از طرف بچشون از کارای بد بچه ها میگذرن

خوبه بچه ها، فرق نمیکنه تو چه سنی هستن به بهانه روز مادر به سراغ مادرشون برن و پیشانی مادرشون رو ببوسند و مثل زمان بچگیشون بگن مامانی منو ببخش

ببخش به خاطر همی کارای بدی که انجام دادم و دلتو رو شکستم 

باور کنید روز مادر بهترین بهانه برای این کاره

و این رو بدونید وقتی مادری از فرزندش راضییه خدا هم از اون فرزند راضی و خشنوده

پس تا دیر نشده برید سرغ مادرتون 

پدر و مادر هدیه های هستند که خداوند به ما عنایت کرده بیاید قدرشون رو بدونیم