ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

زندگی با عشق جانی تازه گرفت

 آسمانیست آبی 

من و تو ابرهای آن

زندگی  کویر تشنه

آن هنگام که من و تو ما میشویم

باران عشق باریدن میگیرد

و سیراب شد کویر تشنه

 از باران مهر من و تو

کویر جانی دوباره میگیرد

و گلهای عشق پدیدار 

و اینگونه بود که زندگی با عشق جانی تازه گرفت


کودک فقط باید کودک باشه ولا غیر

وقتی به این عکس نگاه میکنم حس زندگی رو کاملا توش حس میکنم

در پاییز زندگی شاد بودن آرزوی همی مردمه

انشالله وقتی پا به سن گذاشتیم و رسیدیم به مرحله ای که پاییزی میشه عمرمون شاد و سرحال باشیم و محتاج بنده ای هم نباشیم

خیلی دوست دارم انشالله روزی مادربزرگ شدم مادربزرگ نوه ای باشم که فقط انرژی مثبت از مادربزرگش دریافت کنه

مادربزرگی که بانوهاش بره پارک و ساعتها با هم توپ بازی کنند قایم باشک و کلی با هم بستنی بخورن و نقاشیهای خوشگل بکشن

دوست ندارم روزهای زندگی نوه من فقط پای کامپیوتر و بازهای بقول معروف رایانه ای هدر بشه 

خلاقیت بچه با نشستن پای کامپیوتر که رشد نمیکنه

بچه باید با اسباب بازی بازیکنه ، دنبال توپ بدو با خاک و آب چیزای مختلف درست کنه

بطور کلی باید در زمان بچگی فقط بچگی کنه نه اینکه عینه بزرگترها رفتار کنه

به امید روزهای که کودکان ما فقط کودک باشند نه آدم بزرگی در لباس کودکانه

زیارت از راه دور

این عکس مربوط به میدان شهدای مشهد روبروی حرم آقاست
اگه طپش دلت تند شد و هوایی حرم شدی 
فرقی نمیکنه دوری یا نزدیک 
دستتو بذار رو سینه ت و با تمام وجود زمزمه کن : 
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا 
السلام علیک یابن فاطمه الزهـــــرا

بذر مهر بکاریم و محبت درو کنیم

دائما دوست داریم که برگردیم به زمان کودکی 

هیچ فکر کردید چرا؟؟

شاید به خاطر صفاو صمیمیتی که بینمان بود 

گذشتی که بعد ازدعواهایمان داشتیم

فراموشی بدیها و زود آشتی کردمان

حالا که امکان برگشتن نیست چه کنیم

شاید امکان نداشته باشد که از نظر جسمانی زمان رابه عقب برگردانیم و کودک شویم

ولی از نظر اخلاقی که می توان برگشت و دوباره کودک شد

اگر آن موقع با دوستمان حرفمان میشد بعد ازچند لحظه فراموش میکردیم ودوباره میشدیم دوستان صمیمی سابق

حال هم بیایم فراموش کنیم اختلافاتمان را و مهر و محبت را جایگزین قهر و کنیه کنیم مثل زمان کودکی

و دوباره در دلهایمان بذرمهر بکاریم و محبت درو کنیم

( این قسمت مربوط به مخاطب خاص خانم میم دوست عزیزم می باشد)

گلم چون جای نبود برای نوشتن اینجا برایت مینویسم 

عزیز دلم اینجا کلبه دوستی من است و مهمانهایش قدم بر روی چشمانم میگذارند و من خوشحال از آمدن مهمان .

تا هر وفت که دوست داری مهمان این کلبه باش که فاطمه مهمان را حبیب خدا میداند 

من همی دوستانم را دوست دارم و برایشان از خدا بهترینها را خواهانم .

و تو نیز هدیه ای هستی که خداوند به من ارزانی داشته . دوست دارم عزیزم

پرونده من و لطف یوسف الزهرا (س)

سال 89 بود یه روز تو ایام فاطمیه دوتا از دوستان گلم ازم خواستن که باهاشون برم قم و جمکران

فقط خدا میدونه چقدر خوشحال شدم از آقای همسر اجازه گرفتم و بعد از موافقت شون با دوستانم رفتم

 توی اتوبوس دوستم گفت فاطمه خانم چند وقته نیومدی قم 

گفتم آخرین باری که رفتم قم با پدر خدا بیامرز بود که وقتی برگشتیم جنگ بین ایران و عراق شروع شد

دوستم گفت یعنی سی ساله که قم نرفتی !!!!

یه لحظه باورم نشد ، راستشو بخواهید بدجوری دلم شکست . یعنی سی سال بود من نتونسته بودم برم قم  

وقتی رفتیم قم اول رفتیم حرم خانم و دعای کمیل رو اونجا بودیم فردا صبح رفتیم جمکران دعای ندبه همینکه رسیدیم جمکران چشمام پر اشک شد یه جای شنیده بودم اگه دعای دارید ائمه رو به جان مادرشون فاطمه (س) قسم بدید

 من هم گفتم آقاجان سی سال پرونده من خاک خورده جون مادرتون اگه میشه پرونده منم بزارید جای که لااقل سالی یکبار قسمتم بشه بیام پابوس خانم حضرت معصومه (س)

خدا شاهده از اون سال تا الآن هر سال خدا رو شکر قسمتم میشه میرم قم و بعدش جمکران ( ممنونم آقاجان )

5شنبه هم به اتفاق دخمل کوچیکه و 8 نفر از خانمهای همسایه و دو تا از بچه هاشون صبح زود بعد نماز صبح از قزوین راه افتادیم به طرف قم

 صبحانه رو جای شما خالی رفتیم امامزاده طاهر و بعد برای ساعت 10 رسیدیم حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و بعد از زیارت و نماز و ناهار رفتیم قم برای زیارت حرم حضرت معصومه (س) بعد نماز مغرب و عشا و دعای کمیل رفتیم جمکران 

دعای کمیل درجوار حرم خانم آنقدر باصفا بود که قلم قاصر از بیانه در اون لحظه به یاد همی دوستانم بودم و از خدا خواستم آنچه که خیر و صلاحشونه خداوند قسمتشون کنه و نائب الزیاره همگی بودم که انشالله خدا قبول کنه

شب وقتی رفتیم جمکران از آقا بخاطر این همه لطفی که به من حقیر داشتن تشکر کردم ( هر چند میدونم لایق این همه لطف نبودم )

خدا رو شکر سفر خیلی خوبی بود انشالله قسمت همگی بشه زیارت با معرفت خانم حضرت معصومه (س)