ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

خانه دوست کجاست؟؟؟

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست،
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست...
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست؟ "
(( فریدون مشیری ))

این شعر رو امروز دیدم بدجوری به دلم نشست یکجوری حال و هوای امروز منو بیان میکنه 

خدایا ممنون که امروز این شعر رو در برابر دیدگانم قرار دادی

نظرات 4 + ارسال نظر
مسیحا دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ب.ظ http://pastokhanesabz.rozblog.com/

خیلی قشنگ بود...پیش ما بیا...

ممنون
بروی چشم

لیلیا دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:37 ب.ظ http://yeksabadsib.blogfa.com/

چه زیبا...

خانه دوست همین جاست.. پیش شما خانومی...


خدایا...یک دل بی رنگ و ریا...میخوام..کمکم کن.

ممنون عزیزم
خونه دوست تو قلب همی آدمهای مهربون مخصوصا شماست گلم

مهدی سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

فریدون مشیری به حق شاعر بزرگی بود . روح اش شاد .
ممنون از انتخاب زیبا و به جای شما .

ممنون از لطف شما دوست گرامی

علی چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:01 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com/

بسی زیبا.این شعرو توی وب یکی دیگه از دوستانمم دیدم.خیلی قشنگه

به نظر من هم خیلی شعر قشنگیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد