درباره من
پیوندها
- صدف
- من آن روز که در بند تو ام آزادم
- چو از دل برآید ، نشیند به دل
- باد صبا
- بانوی زیبایی
- عرشیای مشرقی
- مزه
- آشپز شما
- آشپزی به سبک ساده
- حرفهای برای نگفتن
- آموزش بافتنی
- آشپزی آسان
- خاطرات یک مادر
- دست نوشته های مهدی
- هنر طباخی
- آشپزی
- بانو
- من و شومری
- چی بپزم
- شعری که ناسروده ماند
- مستانه
- زن
- سمیر
- مفاتح الغیب
- کیک
- یک دوست
- به پسرم
- درهمه
- جو
- بانوی زیبایی
- ثنا
- شاعر پاره وقت
- کوه
- سالها انتظار
- گلابتون
- آشپزی
- به نام خالق گل سرخ
- باشماق
- شعر
- همه جوره
- عطر بهشت مادری
- شکلات شیرین زندگی
- آسمون فیروزه ای زندگی من
- مادرانه
- رمان
- حمید گرافیک
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آذر 1396 1
- بهمن 1395 1
- مرداد 1395 1
- تیر 1395 1
- اردیبهشت 1395 1
- فروردین 1395 1
- اسفند 1394 3
- بهمن 1394 8
- دی 1394 4
- آذر 1394 1
- آبان 1394 5
- مهر 1394 5
- مرداد 1394 2
- تیر 1394 5
- خرداد 1394 5
- اردیبهشت 1394 1
- اسفند 1393 3
- بهمن 1393 3
- دی 1393 3
- آذر 1393 1
- آبان 1393 3
- مهر 1393 7
- شهریور 1393 6
- مرداد 1393 6
- تیر 1393 7
- خرداد 1393 15
- اردیبهشت 1393 2
- فروردین 1393 3
- اسفند 1392 5
- بهمن 1392 4
- دی 1392 6
- آذر 1392 8
- آبان 1392 10
- مهر 1392 12
- شهریور 1392 17
- مرداد 1392 16
- تیر 1392 22
- خرداد 1392 26
- اردیبهشت 1392 29
- فروردین 1392 34
- اسفند 1391 40
- بهمن 1391 44
- دی 1391 43
- آذر 1391 75
- آبان 1391 55
- مهر 1391 62
- شهریور 1391 75
- مرداد 1391 24
آمار : 156338 بازدید
Powered by Blogsky
فاطمه
شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 ب.ظ
بعضی اوقات واقعا باید این کارو کرد...
بعضی وقتها باید خودمون رو ببریم یه جای خوش آب و هوا که کمی تفریح کنه
آخه خودمون زود دلش میگره
کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد ...
هنوز هم میشود بچگی را زنده کرد
شاد بود و بچگانه خنده کرد
عزیزم فقط یکم همت میخواد
اره جدا همینه
با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
سلام بر فاطمه ی عزیزم
شب بر شما خوش و
درپناه خدا ایام به کام
**********
با همه ی بی سرو سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی طوفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن – سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها…. به کجا میکشی ام، خوب من؟
ها… نکشانی به پشیمانی ام
“محمدعلی بهمنی”
سلام عزیزم
خوش آمدی
گاهی هم برای آرام شدن هیچ کاری نباید کرد .
این هم نکته ایست
سلام!
منم باهاتون موافقم اما مگه سختی روزگار امان میده...
سلام
امان از این سختیها
سلام دوست عزیز
واقعا که حق با شماست من هروقت به چنین حسی نیاز دارم یا مشهد میرم یا شمال هرچند فاصله ما تا مشهد زیاده ولی دلمون اونجاست...
شاد باشید و سلامت
سلام بر شما
گفتید مشهد دل ما رو هوایی حرم آقا کردید
انشالله هر چه زودتر قسمت همی آرزومندان بشه زیارت بامعرفت آقا امام هشتم ، مخصوصا شما علی آقا
موفق باشید
سلام
هدیه شما رو مخصوصا آماده کردم
.... :)
سلام
به به هدیه
اگه گذرتون شیراز گرفت
قدمتون بر چشم و هدیتون محفوظ .
منتظرم ... .
بخاطر هدیه هم که شده باید شال و کلاه کنیم بیایم به سمت شیراز
میشه؟؟؟؟؟؟ اصلن داریم مزدم؟؟؟؟؟؟
سلام علیکم.حال شما؟
سلام بر شما علی آقا
چی رو نمیشه
خیلی هم میشه
اصلا داریم چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همین ک نوشتیو دیگه..داریم؟؟
همچین شرایطیو
به نظرمن خواستن توانستنه
میشه با مشغله زیاد هم برای خودمون وقت بگذاریم