ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

مترسک

چه زیبا گفت : مترسک

وقتی نمی شود رفت 

همین یک پا هم اضافیست...


نظرات 6 + ارسال نظر
سحر طباطبایی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ق.ظ http://forshahrivariha.mihanblog.com

دیشب دوباره آمدی به خواب من
دیدار خواب تو
تا کوچه های کودکیم برد پا به پا
شاد و شکفته ، ما
فارغ ز هست و نیست
در کوچه باغ ها
سرخوش ز عطر و بوی نسیمی که می وزید
یک لحظه دست تو
از دست من رها شد و ...
خواب از سرم پرید ...!!!

زیبا بود گلم
ممنون

مهدی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:15 ق.ظ http://catharsis.blogsky.com

مترسک هم نشونه ایی شد برای اینکه پرستو لونه اش رو گم نکنه .

مترسکی که قرار بود باعث وحشت بشه برای پرستو حالا شده یه نشونه...

نسترن دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ق.ظ http://nastaran-amoozegar.blogsky.com

جالبه

ممنون

Mr PACT دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:45 ب.ظ http://misaghetanha.blogsky.com

علی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:36 ب.ظ http://saba1359.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
یاد اس ام اسی افتادم که می گفت:مترسک آنقدر دستهایت را باز نکن... کسی تو را در آغوش نمیگیرد...
شاد باشی و سلامت

سلام دوست گرامی
متن جالبی بود
ممنون

محمدرضا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:08 ب.ظ

راست میگه دیگه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد