ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

میلاد امام رضا مبارک

بر در دوست به امید پناه آمده ایم

همره خیل غم و حسرت و آه آمده ایم

چون ندیدیم پناهی به همه ملک جهان

لا جرم سوی رضا بهر پناه آمده ایم

دل شکسته

می دونی چرا توی حرم امام رضا آینیه قدی نیست؟

چون ...

باید بشکنی ...مثل همون آینیه کاری های حرم

تنها جایی که شکسته ها رو بیشتر میخرن....

دل شکسته رو آقا خودش می خره.

چایی و قند

کاش تو چایی بودی و من قند

تا خودمو فدات کنم 

تا تو تلخی زندگی روحس نکنی

به مناسبت تولد هشتمین دردانه زهرا

زائری بارانی ام آقا بدادم می رسی 

بی پناهم خسته ام تنها بدادم می رسی 

گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم

ضامن چشمان آهو بدادم می رسی 

از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند

گنبد و گل دسته هایت را بدادم می رسی 

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام 

هشتمین دردانه زهرا بدادم میرسی 

عاشقانه

ازآغوش تو آغازشد

تولد دوباره ام

با تو امشب

چه لبخندی به لب دارد خدا