نگاهش کردم
بارها و بارها نگاهش کردم
ولی انگار
نمیشناختمش
او دور و دورتر میشد
و من باز هم نگاهش کردم
خوب که دور شد
باورم شد
که نیمی از قلب من رفت
( فاطمه )
طرز نگاهش
بوی تنش
راه رفتنش
حرفهایش
همه بوی غریبه ها را داشت
ولی دلم میگفت
عاشقتم غریبه
هر چند که غریبه دیگر با ما آشنا نیست
( فاطمه )