توی این هفته چه توی دنیای مجازی و چه توی دنیایی به اصطلاح حقیقی سخن از عشق بود و دوست داشتن هر وقت این کلمه به گوشم می رسید به خودم میگفتم عشق که روز نمیخاد هر لحظه و هر ثانیه روز دوست داشتن و عشق ورزیدن به عزیزانمونه اونهایی که برامون مهم هستن و هر کسی بستگی به خودش داره که تعدا این دوست داشتنش چقدر وسعت داره گاهی دیده شده این مجموعه دوست داشتن از خود فراتر نرفته و در همین محدوده کم مونده و جا خوش کرده و بعضی وقتا چندتا زیر مجموعه زده و گسترش پیدا کرده
خلاصه جونم براتون بگه با خودم فکر کردم و گفتم فاطمه تو برات چه کسانی مهم هستن و دوستشون داری یه کوچولو فکر کردم دیدم اووووووووووووو من از زمین گرفته تا زمان همه رو دوست دارم گفتم یا خدا خوب شد یه کوچولو فکر کردم اگه زیاد فکر می کردم چی می شد و به این نتیجه رسیدم که دیگه فکر نکنمبجاش برم سراغ درست کردن یه کیک خوشمزه و بگم دخملا با شویشان بیان خونه ما و این گونه بود که خودم دیروز به گل دخملا گفتم بروبچ بیاید شام خونه مامان فاطمه و بعد از قبول کردن دخملا تازه فکر کنم ساعت 2 و یا شاید هم 3 بعد از ظهر بود که به فکرم رسید حالا که دخملا میان یه کیکی هم آماده کنم داشتم فکر می کردم خب حالا چه کیکی باشه گفتم به خودم برو آشپزخونه دست بکار بشو ایده و فکر و همه چیز خودش میاد و الحق هم همینجوری شد
و اینگونه بود که در مهمونی دیشب مامان فاطمه همسری و دخملا و شویشان به نمایندگی از طرف خیل عظیمی که مامان فاطمه دوستشون داره شرکت داشتن و یکی از شبهای خوشگل خدا رو در کنار هم کیکی با طعم عشق خوردن (یه وقت نگران نشید تیکه بزرگ کیک رو به نمایندگی از تمام دوستان خوردم)
فدای همی دوستان
و این شما و این هم کیک مامان فاطمه با طعم عشق
وااااای دستتون درد نکنه چه خوشگل شده حتما خوشمزه هم شده بوده نووووووش جااااان
جای همگی خالی بسی خوشمزه بود کاش میشد یه تیگه بزرگ از کیک رو تقدیم می کردم به تک تک شما دوستان گلم
ممنونم
ایول مامان فاطمه فاطمه جون
نوش جونتون کیک خوشمزه
ممنون عزیزم
سلام
سپاس
سلام
ممنون
واااااای یا خدااااااااااا این کیکه یا موشک یا عامل دق مرگ من ؟؟؟؟؟
چجوری تونستید بدون من این کیک خوشمزه رو بخوررررید
خیلی خیلی خیلی خوشگل و متناسب با موضوع ولنتاین هست.
آفرین و صدآفرین به مادر باسلیقه خودم
ای جانم دخملی خودم



باور کن من هر وقت کیک میخورم تکه بزرگه رو به یاد دخملی خودم میخورم اصلا نگران نباش
ممنون عزیزکم
دخملی منم خیلی باسلیقه است
بی خیالِ آن سیبِ کالِ کرمو
بیا برایت انار دانه کرده ام
یک پلانِ این پاییز
به تمامِ سکانس های تنبلِ آن تابستان می ارزد
انارها رسیدند و
از تو هیچ خبری نیست...
.................سلام و عرض ادب[گل]
خیلی خیلی از این شعر خوشم اومد تا حالا نشنیده بود اینقدر محو شعر شدم که یادم رفت جواب سلامتون رو بدم شرمنده
سلا م
سلامممم
حواسم باشه از این به بعد وقتی حسابی سیر هستم باید بیام اینورا . ظاهرا اوضاع خطرناکه
مدتی نبودید و حتما اتفاقات خوشمزه زیادی افتاده
مامان فاطمه مدتهاست این طرفا نیستید . خدا به ما رحم کنه . برمیگردید با کلی عکس خوشمزه
سلامممم دخملک خودم
گلم خوراکیای من که قابل تو خانومی رو نداره
الهی فدات بشم که خوب بلدی حدس بزنی
این مدت زیاد توی عرضه خوراکی نتونستم جولان بدم چون نزدیک عیده و مامان خونه بودن یعنی با خونه تکونی رفیق بودن اونم این روزا
بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش
را از نگاهش می توان خواند
کاش برای حرف زدن
نیازی به صحبت کردن نداشتیم
[گل]
[گل]
[لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند]
بچگی را بچگی باید نمود





عشق را همدم دلها نمود
کجا رفت آن همه صلح و صفا
در کنار عشق زندگی باید نمود
این شعر من همین الان به پاسخ شعر شما