ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

چگونه همسر جانمان جز نوادر روزگار شد!!!!!!

وفتی که من و داداش دو قلوم محمد پا به این دنیا گذاشتیم 15 مهر بود . پدر بزرگوارم که خدا رحمتشون کنه انشالله، وقتیکه دیدند دو قلوهای نازنین شون 15 روز از مهر گذشته به دنیا اومدن و برای این که یک سال از فراگیری علم و دانش عقب نمانند موقع گرفتن شناسنامه برای ما دونفر به تاریخ 25 اسفند سال گذشته گرفتن

این رو به عنوان مقدمه داشته باشید تا بریم سر اصل مطلب

القصه امروز صبح شوهرجانم راس ساعت هشت و نیم صبح رو به اینجانب نمود و فرمودند: خانمی تولدتون مبارک!!!!

چشمایمان قد یک نعلبکی گرد شد و با تعجبی بسیار به شوهرجانمان نگاهی انداختیم

آخه این اتفاق بسیار نادریست و هرگز در تاریخ ثبت نشده که شوهری روز تولد همسر محترمی خود را بخاطر داشته باشد

کلی با خود ذوق کردیم و خدای متعال را شکرگذار شدیم بابت نادربودن شوهرجانمان

اما یک لحظه با خود اندیشیدیم که باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد

رو به شوهرجان نمودیم و گفتیم شما ازکجا باخبر شدید که امروز روز تولد شناسنامه ای اینجانب است

فرمودند امروز اس ام اس و یا همان پیامکی دریافت نمودیم که تولدتان را به ما تبریک عرض نمود

مسئله پیچیده شد؟؟؟؟؟؟

زیاد فکر نکنید روزهای پایانی سال است و ما راضی به اذیت شدن شما دوستان گرامی نیستیم

بله عزیزان چون تلفن همراه شوهرجانمان به نام همسر عزیزشان یعنی بنده می باشد و همراه اول روز تولد صاحب تلفن را در روز تولد شناسنامه ای آن شخص تبریک میگوید بدین ترتیب پیامکی به گوشی آقای همسر روانه کرده و تولد شناسنامه ای اینجانب را به شوهرجانمان یادآوری و تبریک عرض نموده بود

و به دین ترتیب شوهرجان ما را برای چند لحظه کوتاه از دیدگاه ما جزنوادر روزگارکرده بود

این قسمت مخصوص شوهرجانمان است

( عزیزم شما چه جز نوادر روزگار باشید و یا نباشید برای من همیشه عزیز و محترم هستید)

و حال یک توصیه به گل پسرهای که این پست را می خوانند

برای اینکه از دیدگاه همسر آیندتون جزنوادر روزگار شوید همینکه عروس خانم بله را گفتن تلفن همراه خود را به نام همسر بانوی خود کنید تا مثل همسر جان اینجانب جزنوادر روزگار شوید

نظرات 17 + ارسال نظر
علی جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ب.ظ http://www.rendanemoghan.blogsky.com/

سلام فاطمه خانووووووم
حال شما؟
تولد شناسنامه ای تون مبارکا باشه

چه جالب بود!حالا چرا پدرگرامیتون که خدا رحمتشون کنه بحق علی
25اسفند را انتخاب کردن؟؟؟؟؟؟؟
قدیم هم ثبت احوال قوانینی داششته آ

خوب دیگه شوهر شماهم زرنگ هسن!!!

توصیه کاربردیتون هم ممنونم بابتش

سلم علی آقا
ممنون
مرسی
این رو هم من نمیدونم
قوانین داشته ولی نه مثل الان
بدجوری زرنگ تشریف دارن
حتما به وقتش به این توصیه کاربردی عمل کن چون بدجوری جواب میده

علی جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:17 ب.ظ http://www.rendanemoghan.blogsky.com

راسی نگفته بودین دوقلو هسین آ
حالا برادر دوقلوتون چندساله شه؟

اتفاقا 15 مهر عکس کیک تولدمو گذاشته بودم
البته کیک هردوتامون بود هم من هم داداش محمدم
اسمامون رو هم روش نوشته بودیم
حتما اون موفع هنوز شما جز دوستان من نبودید
من و داداشم 43 سالمونه

علی کاظمیان جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://saba1359.blogsky.com/

سلام دوست عزیز تولد دعوتید اگر تشریف بیاورید خوشحال میشم
شاد باشی و سلامت

سلام علی آقا
به به تولد
الان میام کیک و شیرینی و خوراکیهای جورواجور

علی جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.rendanemoghan.blogsky.com/

من اینجا بودم هرچی نشسیم نیومدین که!!!
زنگ هم زدیم ولی نبودین آ

ببخشید شرمنده اومدید پشت در موندید
زنگ در آیا ؟؟؟
و یا زنگ تلفن؟؟؟

صدف شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:14 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

سلام
پس بابای من جز نوادر تشریف داره چون همیشه تاریخ تولد مامانمو یادشه تازه از یه هفته قبلش برنامه ریزی میکنه.
شما ۴۳ سالتونه؟؟ پس خیلی زود ازدواج کردین که تو این سن دوتا دختر بزرگ دارین

سلام گلم
خدا باباتون رو براتون نگه داره انشالله
قدرشون روبدونید چون واقعا جز نوادر هستند
آره من 43 سالمه وقتی که 17 سالم بود ازدواج کردم و از الهه جونم18 سال بزرگترم
به نظر من خیلی خوبه اختلاف سنی بین مادر و دخملا کم باشه

علی شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.rendanemoghan.blogsky.com/

سلام
حال شما؟
حالا مگه فرقی هم میکنه؟؟؟؟

آپم با2مطلب.....


تولد حضرت زینب(س) را هم تبریک میگم

سلام گل پسر
اومدم و نظری نیز نگاشتم
من هم به شما تبریک میگم

علی شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ب.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

میگم چرا نظرات منو تاییدنمینمایین!???
خخخخ,شوخی کردم!
میگم پس من دیرشده ازدواجم
مثلا من الان که21سالمه, تافارغ التحصیل شم و ازدواج کنم 33سالم میشه بعد دوسال بعدشم یه پسرداشته باشم میشه35سال اختلاف سنی با پسرم!!
راسی من که پسرندارم

اولا سلام گل پسر
ازدواج جنابعالی بسیار هم دیر شده
شازده زودتر بفکر ازدواج و تشکیل زندگی باش آخه ما دوست داریم بیایم کاشان عروسی
پسر دار هم میشی اینقدر غصه نخور گل پسر

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:10 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

ببخشید,سلااااااام
البته من سلام کرده بودما,هم اون بالا هم الان تووبم! بازم شرمندم!
نمیشه آخه اولن که دوتا سنگ بزرگ جلوم هسن!!بعدشم من نه کاردارم نه پول!!دخترای حالاهم زرنگ!!
من که پسر نخواسم,گفتم اختلاف سنی با فرزندم حداقل35سال میشه!! وحشتناکه!!

ببخشید متوجه سلامتون نشدم
خوب چرا آهسته سلام میکنی شازده با این شلوغی آخر سال که صدا به صدا نمیرسه
گلم انشالله به وقتش ازدواج هم میکنی سنگهای بزرگ هم از سراهت کنار میره

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

راس میگینا,شلوغه همه جا نه که!!
البته من قصد ازدواج هم ندارما,میخام ادامه تحصیل بدم!خخخخخ!!

پس چرا چشاتون یه چیز دیگه میگه

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

چشام?? کو???
نه بابا,پا کامپیوتر بودم اینطورشده!!
البته من به سنتهای الهی مخصوصا این سنت حسنه اعتقاد خاصی دازما!!:))))
حالا ببینیم چی میشه! تا شانس کی باشیم!خخخ

دیدی مچتو گرفتم
حالا هی بگو قصد ادامه تحصیل دارم
من که میدونستم شما اعتقاد خاصی به سنت حسنه ازدواج دارید
یعنی هر دخملی باشما ازدواج کنه شانس آورده آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:40 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

نه بابا, مچ کجا بود!:-)
بله, اون شانس آورده دیگه

شما هم شانس میاری وقتی مورد قبول واقع بشید

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:48 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

فکرنکنم!!
من هرکسیو میتونم خوشبخت کنم ولی هرکسی نمیتونه منو خوشبخت کنه!!
چ جمله بامفهومی!

بعدا معلوم میشه که شما هر کسی رو میتونی خوشبخت کنید یا نه
این جمله رو از کجا آورده بودی؟؟؟

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

از خودمه!الان از خودم دروکردم!!خخخخ

احسنت بر شما

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

من میرم یه سر ب بچه های ف.ب هم بزنم بخوابم.کاری ندارین باما آیا??

بنده هم در ف. ب تشریف دارم
شب خوش

علی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:05 ق.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com

خوش باشین
شب برشماهم خوش:-)

ممنون

صدف یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:29 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

سلام
درسته فاصله سنی کم بین مادرو بچه خوبه. منم با مامانم خیلی فاصله سنی زیادی ندارم ولی نه دیگه ۱۸ سال!!
شما خب خیلی زود ازدواج کردید تو تهران یکم سن ازدواج بالاتره.

سلام جونم
فاصله سنی والدین خوبه کم باشه ولی نه آنقدر کم که از پس تربیت بچشون نتونه دربیان
تو قزوین هم سن ازدواج خیلی بالاتر از 17 یا 18 ساله
من با بقیه فرق دارم چون جز نوادر روزگار بودم و هستم

Mr PACT چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:48 ق.ظ http://misaghetanha.blogsky.com


دستشون درد نکنه. به این میگن مرد! اگه یادش میبود باید تعجب کرد
تولد شناسنامه ای تون مبارک... (ببخشید چند روز با تاخیر تبریک کفتم! )

شما مردا فرق نمیکنه چند سالتون باشه همتون مثل هم هستید
هیچوقت روزهای مهم یادتون نمیمونه
ممنون گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد