ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

یاد تو...

باران پنجره را خواهد شست

اما چه کسی یاد تو را از دل من خواهد شست...


نظرات 5 + ارسال نظر
کوروش سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:35 ب.ظ http://www.persio.mihanblog.com

سلام دوس عزیز خوبی وبلاگه جالبی داری خیلی زحمت کشیدی اگه می خوای درآمد ثابت و بالایی داشته باشی حتما بیا
http://www.mihanstore.net/partner/index.php?act=login&loginact=register&ref=11570

علی کاظمیان سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:36 ب.ظ http://saba1359.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
بعضی از یادها شستنی نیست و تا ابد خواهد موند وبعضی دیگه را هم لطضه شماری میکنیم که هرچه زودتر پاک شود...پس چه بهتر که تمامی یادهایمان از نوع اول باشد...
شاد باشی و سلامت

سلام علی آقا
بعضی وقتها دوست داری دیگه به یادش نباشی ولی نمیدونم چرا نمیشه
سربلند باشید انشالله

مهدی سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

مشکل اینجاست که دل بارونیه .

گاهی.....

فاطمه سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ب.ظ http://www.banoyedey22.blogfa.com/

سلام فاطمه ی عزیزم
شب بخیر و ایام به کام
---------

سیمین بهبهانی :

یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم

هجرش دهم, زجرش دهم ، خوارش کنم، زارش کنم

از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین

صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم

در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری

از رشک آزارشدهم ، وز غصه بیمارش کنم

بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم

چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم

گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود

گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم

هر شامگه درخانه ای ، چابک تر از پروانه ای

رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم

چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من

منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم



جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :

یارت شوم یارت شوم ، هر چند آزارم کنی

نازت کشم نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی

بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم

باشد شفا بخش دلم ، کز عشق بیمارم کنی

گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود

با قهر و مهرت خوشدلم ، کز عشق بیمارم کنی

من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام

من گر قفس بشکسته ام ، تا خود گرفتارم کنی

من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام

یار من دلداده شو ، تا با بلا یارم کنی

مارا چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان

رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل زارم کنی

گر حال دشنامم دهی ، روز دگر جانم دهی

کامم دهی کامم دهی ، الطاف بسیارم کنی



جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا :

گفتی شفا بخشم تورا ، وز عشق بیمارت کنم

یعنی به خود دشمن شوم؟ با خویشتن یارت کنم

گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم

خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که بیدارت کنم



جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :

دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی

در اشک ها غلتان شوی ، دیگر نمی خواهم تو را

گر باز هم یارم شوی ، شمع شب تارم شوی

شادان ز دیدارم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را

گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون سازم شی

تنها گل نازم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را

گر بازگردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا

ای سنگدل ای بی وفا ، دیگر نمی خواهم تو را [گل]

[بدرود]

سلام جونم
ممنون از کامنت زیباتون
شبتان خوش

Mr PACT چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد