ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

من و شعرم یهویی

بگذار قیامت بکنم

چند لحظه نگاهت بکنم

طوفان بجانت بکنم

در دام اسیرت بکنم

بسان پرنده ی در بند

یکجا شکارت بکنم

عجب شعری گفتیم اول صبحی 

بنده خدا اون شکاری که قراره توی دام این صیاد بیفته

آدمیزاده دیگه گاهی دلش میخواد شکار کنه گاهی هم دوست داره اسیر بندی باشه


نظرات 3 + ارسال نظر
دختر موج سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 11:36 ق.ظ http://dokhtarooneh79.mihanblog.com/

وبت خیلی خیلی عالیه به منم سر بزن منتظر نظراتت هستم زود بیا
این هم وب دیگمه
http://success79.mihanblog.com/

صدف سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:57 ب.ظ

به به عجب شعری با ریتم تندی
ولی انصافا اون شعری که واسه من نوشتید در خصوص بخور بخور خیلییییی پرمحتواتر بودا
تبریک بابت ذوق شاعریتون

مامان فاطمه است و شعرهای یهویش
ممنون عزیزکم

مهدی جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 02:27 ق.ظ http://catharsis.blog sky.com

قانون صید و صیاد که هر دو به دام هم میافتند .صیدی که صیاد شکارش میکنه در ابتدا صیاد رو اسیر خودش کرده بود

قانونی عجیب ولی بسیار زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد