ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

چگونه شد که اینگونه شد

سلام به مغز بادومی مامانی 

چطوری خوشمل من؟؟؟ تو بهشت خدا بهت خوش میگذره ؟ معلومه که خوش میگذره

آدم توی بهشت باشه و بهش بد بگذره

عزیز دلم امشب مامانی میخواد یه قصه واست تعریف کنه ، یه قصه که دوست دارم انشالله وقتی که خدا اجازه داد و زمینی شدی مامانی برات تعریف کنه که تو هم برای بچه های خودت و شاید هم برای مغز بادومیهای خودت تعریف کنی 

و اینک قصه......

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود

روی این زمین زیبای خدا دختری بود به نام فاطمه 

فاطمه خانمی دوستی داشت که براش خیلی عزیز بود

توی یه کوچه زندگی می کردن با هم به مدرسه میرفتن ، اونا مثل همی بچه ها گاهی آنقدر با هم دوست بودن و حاضر نمیشدن از هم جدا بشن و گاهی هم سر یه موضوع کوچیک کلی با هم دعوا و بعدش با هم قهر میکردن

ولی خوب این قهر کردنها خیلی زود به آشتی تبدیل میشد 

خلاصه این دو دوست شفیق نرم نرمک قد کشیدن و بزرگ شدن و یه روز دوست جون فاطمه عروس شد و رفت خونه بخت و چند مدت بعد هم نوبت فاطمه خانمی شد که اون هم باسلامتی راهی خونه بخت بشه

ولی هنوز هم این دوستی ادامه داشت تا اینکه فاطمه خانمی یه روز توی مسجد شهرشون دوست جونشو دید و دید که بعله عروس خانم قصه ما یه پسرک تپل مپل خوشمل توی بغلشه 

بعد چند وقت هم خدا به فاطمه خانمی دخملی عنایت کرد و دوستی فاطمه خانمی و دوستش هنوز هم ادامه داشت

کم کم بچه ها بزرگ شدن و تا اینکه دوست جون فاطمه خانمی از اون شهر رفتن و بعد چند وقت که برگشتن دوباره همدیگه رو دیدن 

بچه ها چه زود قد کشیده بودن و جفتشون به مدرسه میرفتن ولی باز هم دوباره دوست جون رفت به یک شهر دیگه و اونها همدیگه رو خیلی کم می دیدن تا اینکه............

امسال تو شب امامت یوسف الزهرا (س) پسرک دوست جون ، دخملی فاطمه خانم رو دید و اینگونه بود که عشق آغاز شد

 چنین بود که فاطمه خانم و دوستش با همدیگه دوست که نه حالا دیگه میشد گفت با هم فامیل شدن

و اینگونه بود که عشق آغاز شد

عزیز دل مامانی حالا که توی بهشت خدا هستی با اون قلب پر مهرت برای دخملی فاطمه خانمی و پسرک دوستش دعا کن که با هم و به امید خدا کلبه ایی از مهر بنا کنند و نسلی سالم و صالح ازشون به یادگار بمونه

انشالله




نظرات 14 + ارسال نظر
فائزه دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:51 ق.ظ

تبریکات ویژه عرض می نماییم
بزن کف قشنگه رو به افتخار خواهری و داداشی عزیزم

مرسی دخملک مامانی
انشالله خیلی زود نوبت دخملک خوشمل مامانی بشه

احسان دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:13 ق.ظ http://shorteh.blogfa.com

جِنگ و جِنگ ساز میاد منتها این بار از بالای قزوین می آد
خیلی خیلی مبارکه
خیلی خبر خوبی بود.
تبریک تبریک
+پیشاپیش مادربزرگ شدن تون رو هم تبریک می گم

انشالله تو همی شهرهای ایران صدای شادی بیاد
ممنون از تبریکتون
انشالله عروس شدن نگار جون
ای جان مادربزگ شدن ولی خیلی مونده تا اون روز
ولی ما میگیم ممنون از تبریک پیشاپیشتون

*فاطمه* دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:13 ق.ظ http://www.saatesheni91.mihanblog.com

سلام فاطمه خانومم . وااااااااااای مبارکا باشه ؛ پس عروسی افتادیم دیگه ! ایشاا.. به پای هم پیر شن نه به دست هم .
نمیدونید مشهد چقد به یادتون بودم . میگفتم من به خاطر دعای شماس ک اینجام ... یاعلی

سلام عزیزکم
زیارت قبول
ممنون ، انشالله که عاقبت بخیر بشن همی دخملا و پسرا
من این هدیه الهی رو از دعای دوستان خوبی چون شما دارم
بعله که عروسی افتادید
یک دنیا ممنون به که یادم بودید

صدف دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:54 ق.ظ http://sadaf-268.blogsky.com

ووووووووای خدای من ...

تبریک تبریک تبریک ...

بابا اینجوری خبرای خوبو که نمیگن ... یه مژدگونی چیزی میگرفتین بعد .....

خیلی خیلی خیلی خوشحال شدممممممم
زود تند سریع بیاین بگین داماد گرامی اسمشون چیه ؟ چن سالشونه ؟ الان تو کدوم مرحله به سر میبرن ( نامزدی ، عقد ُ عروسی و .....) عروس خانم چیکار میکنه ؟ و ...

وای خدا من چقد هیجانی شدم
باورتون میشه از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شده

چقد خبر خوبی بود که شنیدم ...
ایشالا روزی خبر به دنیا اومدن مغزبادومی رو اینجا بنویسین .
از طرف من به الهه خانم بینهایت تبریک بگین .

ای جانم صدف خانمی خوشحال می شود
ما اینم دیگه چون خیلی لارج هستیم خبرهای خوش رو بدون مژدگانی به دوستان خود می گوییم
عزیزم اطلاعات مربوط به عروس و دوماد رو میام تو وبتون خصوصی میگم
عزیزکم انشالله خیلی زود اون شاهزاده خوشبخت سوار بر اسب سپید هم بیاد به سمت تهران و صدف خانمی رو که یه لباس خوشمل عروس پوشیده با خودش ببره به سمت خونه بخت و ما هم با خوشحالی براشون آرزوی خوشبختی داشته باشیم
ای جانم مغز بادومی (عاشقشم)
الهه جون خودشون مطلب شما رو خوندن و کلی تشکر کردن

http://justforgod.persianblog.ir/ دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 ب.ظ /http://justforgod.persianblog.ir/

سلام
لطفا" اول زندگیتون منو هم دعا کنید
فکر می کنم اگر اول زندگی دعا کنید به احتمال زیاد دعاتون میگیره
بهتون پیشنهاد می کنم شما هم مشهد یا قم بریند
چه خوبه اول زندگیتون ی سری به امام رضا و حضرت زینب بزنید
شاید انشالله خودش یا کسی را فرستاد تو خوابتون به شما تبریک گفت برای اول زندگیتون

سلام
به روی چشم حتما بهشون میگم
واقعا پیشنهاد مناسبی است برای شروع زندگی رفتن به پابوس امام مهربونیها
ممنون از پیشنهاد خوبتون

مهدی دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:32 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

سلام و تبریک میگم .

سلام و ممنون از تبریکتون

بانو سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ق.ظ http://www.banoyedey22.blogfa.com/

سلام فاطمه جان
بامدادت بخیر وخوشی
ممنونم که یادم کردی
تبــــــــــــــــــریک تــــــــــــــــــــــــبریک [گل][گل]
می بوسمت [بوسه]

سلام عزیزکم
شب شما هم بخیر
مرسی بابت تبریک
من هم روی ماهتون رو میبوسم یه بوس خوشگل و ناز

شهرزاد قصه گو سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ق.ظ httphttp://hamitarinhami.persianblog.ir/post/64/


سلام


سلام گلم

صدف سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:52 ق.ظ

بابت پاسخگویی کامل و فوری شما ممنونم وگرنه از فضولی دق کرده بودم
ایشالا خوشبخت بشن و سالهای سال کنار هم در آرامش و خوشی زندگی کنن.
من که از شنیدن این خبر به حدی خوشحال شدم انگار خبر ازدواج خواهرم مرواریدو شنیدم

ما تو تهران رسم بله برون رو داریم ولی فقط تو خونه دختر با بزرگای فامیل برگزار میشه نه تو هتل و ... ولی بعد بله برون تازه دختر و پسر محرم میشن و مراسم نامزدی رو جشن مفصل میگیریم.

قابل شما رو نداشت خانمی خوشگلم
انشالله خیلی زود من و دخملا به شما یه تبریک ویژه بگیم
ظاهرا رسم تهران و قزوین خیلی شبیه همدیگه است

علی چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:19 ب.ظ http://rendanemoghan.blogsky.com/

سلام فاطمه خانم
مبارکا باشه

سلام علی آقا
ممنون پسر گلم

امیر بهلولی چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ب.ظ http://amir-dastan.blogfa.com

سلام فاطمه خانم/ تبریک ویژه
مبارک انشالله.
امیدوارم بحق علی و زهرا با هم دیگه خوشبخت بشن.
خیلی خوشحال شدم بخدا

سلام امیر آقا
تشکر ویژه
از دعای قشنگتون هم یک دنیا ممنون
شما لطف دارید انشالله یه روز ما بیایم به شما تبریک بگیم

پرنده مهاجر پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:48 ب.ظ http://yelaq.blogsky.com

سلام
تبریک میگم

سلام
ممنون گلم

یک سبد سیب شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:04 ق.ظ http://yeksabadsib.blog.ir

به به مبارکه...

انشالله به سلامتی و خوشی.

انشالله به پای هم جوون بمونند.

فاطمه خانوم یعنی الان شما شدی مادر زن ؟!

ممنون از تبریکتون
انشالله همی دخملا و پسرا خوشبخت و عاقبت بخیر بشن
به قول شما به پای هم جوون بشن
ما که نفهمیدیم چی شد یه دفعه چشم باز کردیم دیدیم که رسما شدیم مادر زن

و خدایی که دراین نزدیکیست شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:50 ب.ظ http://ahsanalhdys.blog.ir

چه جالب ...
انشالله عاقبت بخیر بشن و خوشبخت...
همچین که میخوندم هی این لبخنده رو لبم میرفت ومیومد (هی دوست جونش میرفتهی برمیگشت) دیگه آخرش خوب تموم شد :)

پس بگو دیر میومدید سرتون شلوغ بوده

نه مثل اینکه این نامه نوشتن به مغز بادومی جواب میده بگم مامانم دست به کار بشه

خلاصه که براشون آرزوی خوشبختی میکنم

ممنون انشالله همه ی جوونها عاقبت بخیر بشن مخصوصا شما گلم
آره سرمون شلوغ شد ولی انشالله هرگز اومدن به وب و سر زدن به دوستان گلی چون شما فراموشمون نمیشه
از من میشنوی به مامان عزیزتون بگید یه وب درست کنه بعد برای مغز بادومی خوشملش نامه بنویسه و ازش بخواد که در حقش دعا کنه ظاهرا دعای مغز بادومیها زودتر از ما به اجابت میرسه
ممنون عزیزکم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد