ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید

آدینه دیگر و تصویر رخ یار
در دلم جانی دوباره بخشید

بخود گفتم که شاید این آدینه ی آخر است 
ولی باز هم سرگشتگی و تنهایی

رفیق ما بود و غم مهمان دنیای کوچکم
که ناگه دیدم شعری از مولانا که میگفت

برون شو ای غم از سینه که لطف یار می‌آید
تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می‌آید

مولانا
انشالله که می آید به همین زودی یوسف الزهرا (س)
برای ظهورش صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:05 ق.ظ http://catharsis.blogsky.com

نشاا... .

محمدرضا یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:36 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

اللهم عجل لولیک الفرج...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد