ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

ندای سحر

ندای سحر بازتابیست از درون من

او دلش پرواز میخواست

ناامید بود

شاید همیشه از امید حرف زده بود ولی حالا

حالا دیگر انگار ناامیدی در کنج دلش لانه کرده بود

و نا خواسته مهمان دل پر امیدش شده بود

سالها بود نمیگذاشت خانه دلش رنگ ناامیدی را به خود بگیرد ولی حالا

حالا ناامید بود آنقدر که میخواست قید همه چیز را بزند ولی

ولی جای دیده بود که ناامیدی عین گناه است و او

و او گناه را دوست نداشت

نگاهی به آسمان کرد و گفت توای که آن بالا که نه در قلب مایی

ناامیدم ولی به تو امید دارم

و همین مرا امیدوار میکند 

و باز هم از امید گفت 

امید به او که تمام زندگیش را مدیونش بود

دلش پرواز میخواست و برای او میگوید 

در اوج ناامیدی امیدوارم و خود میدانی

که دلم برای پرواز به سوی راهی تازه تنگ شده

میدانم که آگاهی از دلهای ناامید و پروازهای انجام نشده

و من امشب دیم که چه زود او قید ناامیدی را زد و به خالقش امیدوار بود

پس دعا میکنم برای او همی آنهای که ناامیدی به سراغشان آمده 

که دلهایشان هر چه زودتر خانه امید شود به یاری حق

( فاطمه )

نظرات 10 + ارسال نظر
mosaieb جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.secret65.blogsky.com

بَدتریـــن دَرد ، مُــردَن نیست

دل بَــستن به کسیــه که

سهم تو نیستـــ

صدف شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:57 ق.ظ http://sadaf-268.blogsky.com

الههی آمییییین .
ایشالا هیچ دلی ناامید نباشه که بدترین چیز ناامیدیه .

انشالله

دلنامه شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:55 ب.ظ http://thebestdelnameh.blogfa.com

سلام
اولا متن که بسیار زیبا و آارمش بخش بود انگار یجورایی حرفای منه
من تمام امیدم اینه که خدا داره این روزای منو میبینه فقط همین...
دوما دعای قشنگی بود
سوما آمین

سلام گلم
انشالله که خدا همیشه و همه جا همراهت باشه عزیزم
ممنون
من هم میگم آمین

مهدی شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:41 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

این روزها خیلی ها از ناامیدی حرف میزنند .

به راستی که همینطوره ولی ایکاش اینطور نبود

سهراب غفاری یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:05 ب.ظ http://math91

برگ در هنگام زوال می افتد
میوه در هنگام کمال می افتد

بنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ

زیبا بود استاد
ممنون

*فاطمه* یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.saatesheni91.mihanblog.com

وقتی که باران می بارد
اندوهم را نمی بخشم تا به خاک بسپارد
در اندوهم یاد تو نفس میکشد
و من با یادت شادم ...

ی سر بیا وبم [قلب شکسته]

خدا نکنه فاطمه جون من دلش رو غم بگیره

مهدی دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:19 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

چندوقته نمیتونم کامنت بگذارم . من رو ببخشید . سر زدن به وبلاگ شما عادت هر روزه نیست وظیفه یی برای آموزش درسهای بزرگ زندگی .

دشمنتون شرمنده
من هم شرمندم که چند وقته نتونستم بیام و سری به وب دوستان بزنم
شما به بنده حقیر لطف دارید وگرنه من و کجا و تعریفهای زیبای شما کجا

امیر دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:56 ب.ظ http://amir-dastan.blogfa.com

سلام
منم دلم امشب پرواز میخواست

سلام امیر آقا
امشب دل همی بچه شیعه ها پرواز میخواد
پرواز به اون صحن و سرا
به تولد مهمونی آقا

دلنامه دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:02 ب.ظ http://thebestdelnameh.blogfa.com

نیستی بانو؟/
فکر کنم پاتون از مرخصی دراومده و رفتید با هم گردش؟؟

شرمنده گلم وقت نشده بیام کار خونه و پای توی گچ آش شلم شوربای شده که نگو
انشالله سه شنبه اگه جناب دکتر ارتوپد اجازه بفرمایند پایمان از مرخصی در می آید

یک سبد سیب سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ب.ظ http://yeksabadsib.blog.ir

خیلیییییییییییییییییییییییییییی زیبا بود و سرشار از آرامش و امید...

خیلی جالبه درست مث حرفا خودم بود...


ناامیدم ولی به تو امید دارم...

ممنونم فاطمه خانوم... واقعا ممنونم لذت بردم از خودنش...

خوشحالم که نوشته های ساده من نوری از امید و آرامش رو به دوستان گلم هدیه میدن
یک دنیا ممنون از لطفت عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد