آن روز که می آمدی گفتند: پاییز بهاریست که عاشق شده است...
حال بهار عاشق میرود و جایش را به عروسی سپید پوش میدهد
دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین
به خداوند که معشوق من بالایست...
می بینی چقدر زیباست
من رو یاد جک و لوبیای سحر آمیز میندازه
خدایا در ابتدا تو بودی .....در انتها تو ماندی